ویژگی ها و انواع بافت فرسوده شهری
بافت های فرسوده به علت گذشت زمان و عدم سرمایه گذاری لازم در نگهداری از آنها با ویژگی های خاصی مواجه هستند که شامل موارد ذیل می باشد. عدم دسترسی به درون بافت، فقدان تأسیسات زیر بنایی مناسب، مشکلات زیست محیطی و بالا بودن حجم آلودگی، کمبود امکانات گذران اوقات فراغت، فقر و محرومیت، آسیبپذیری در برابر زلزله، سرانه کم خدمات، جمعیت زیاد (تراکم بالای جمعیت)، تراکم ساختمانی کم دوام، ناامنی و معضلات اجتماعی
در اردیبهشت ماه سال 1385، شورای عالی و شهرسازی برای شناسایی این محدودهها سه شاخص با مفاهیم زیر تعریف کرد. ریزدانگی: بلوکهای شهری که بیش از 50 در صد قطعات آنها مساحتی زیر 200 متر داشته باشند. نفوذناپذیری: بلوک های شهری که بیش از 50 در صد معابر آنها عرض کمتر از 6 متر را داشته باشند. ناپایداری: بلوک های شهری که بیش از 50 در صد ابنیه آن ها فاقد سیستم سازه ایمنی باشند
کلیه بافت های فرسوده در هر نوع طبقه بندی که قرار داشته اشند، به سبب فرسودگی و ناپایداری از خصوصیات مشابه و مشترکی برخوردارند. به عبارت دیگر می توان همه بافتهای فرسوده را بافت ناپایدار دانست. این ناپایداری در وهله اول در برابر زلزله و حفظ ایمنی شهر و سپس در سایر ابعاد آن است. به این ترتیب با توجه به وجود عوامل متعدد در شکلگیری و ایجاد بافتهای فرسوده از یکسو و اولویت بندی اجرایی و سیاستهای مدیریتی جهت مداخله در آنها از سوی دیگر، بافت های فرسوده شهری را به انواع مختلفی می توان طبقه بندی نمود. بنابراین ملاحظه میشود که امکان تعریف گونه های مشترکی از بافتهای فرسوده که از خصوصیات کاملا مشابه و مشترک برخوردار باشد، منتفی است. چنانچه در هر محله فرسوده با یک نوع بافت، با ویژگیهای خاص خودش مواجهیم. لذا وقتی گونه های مختلفی از بافت وجود دارد، در نتیجه گونه های متعدد مداخله هم مطرح می شود. اگر معیار تشخیص فرسودگی را شورای عالی شهرسازی اعلام کند، یک گونه برخورد و مداخله برای آن متصور است و اگر معیار توسط سازمان دیگری لحاظ شوند، مداخلات متفاوتی صورت خواهد پذیرفت. بنابراین جهتگیری های مدیریتی و سیاستی کلان مدیریت، تعیین کننده نوع مداخله بوده و اولویت های آن را تشکیل می دهد. بر این اساس، تعیین محورهای قاطع برای تعیین نوع بافت و نوع مداخله امکان ناپذیر است. همچنین برنامه مداخله باید ماخوذ از هدف باشد. بر همین اساس مداخله در بافت باید کل شهر و کشور را درگیر کند نه یک نهاد اجرایی متولی را که یک واحد بخشی است. این کار نیازمند درگیر کردن همه بخشها بوده و اساسا دارای خصلت استراتژیک و فرابخشی و میان بخشی است.
با توجه به مطالب بالا، میتوان به طور کلی در یک نوع تقسیم بندی از انواع بافتهای فرسوده شهری، آنها را به چهار گروه زیر طبقه بندی کرد
1- بافتهای شهری دارای میراث تاریخی و فرهنگی: بافتهای فرسودهای که علیرغم وجود فرسودگی در گستره آنها، بناها، مجموعه فضاها، تأسیسات و تجهیزات شهری با ارزش و با ترتیبی در آنها وجود دارد.
2- بافتهای شهری فاقد میراث ویژه تاریخی– فرهنگی: بافتهایی که پهنه های گسترده شهری را به خود اختصاص میدهند. عمده ترین مشکل این بافتها به غیر از مسایل خاص بناهای نامقاوم و کوچک، فقدان خدمات لازم و زیرساختهای مناسب شهری است.
3- بافتهای فرسوده روستایی– شهری: این مورد، بافتهای روستایی که به مرور زمان در داخل محدوده خدماتی شهر قرار گرفته اند را شامل میشود. عملکرد زراعی، باغداری، دامداری قبلی ساکنین این بافتها از یک سو و سلسله مراتب دسترسی مورد نیاز شهری امروز از سوی دیگر این بافتها را در بافتهای معمولی شهری، برجسته نمودهاست.
4- بافتهای حاشیهای: این بافتها که در داخل محدوده خدماتی شهری (بافتهای زور آبادی) و یا خارج از حریم و حوزه نفوذ شهرهای بزرگ واقع شدهاند، مشکلات گستردهای را شامل میشوند. حاشیه نشینی نه تنها میزبان مهاجرین روستاها و شهرهای کوچک یا مهاجرتهای بی رویه درون شهری است، بلکه میتواند موجب بروز مسایل سیاسی امنیتی حاد نیز در اینگونه شهرها گردد
منبع: مرکز اطلاعات علمی تخصصی مدیریت شهری